اختلالات خوردن تنها به دوره های کوتاه بی اشتهایی، پرخوری و رفتار های جبرانی محدود نمی شوند. این اختلالات مجموعه ای از شرایط پیچیده روانی و جسمی هستند که اثرات آن ها می تواند تا سال ها ادامه پیدا کند. پژوهش های جدید نشان می دهند که خطر آسیب برای سلامت بدن و ذهن، حتی مدت ها بعد از شروع درمان یا به ظاهر بهبود یافتن، همچنان بالا باقی می ماند. این نتایج بار دیگر اهمیت تشخیص زودهنگام و مراقبت مداوم را برجسته می کند.
اختلالات خوردن چگونه سلامت را در طولانی مدت تهدید می کنند؟
اختلالات خوردن مانند بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و پرخوری افراطی به صورت مستقیم بر سیستم های حیاتی بدن اثر می گذارند. بدن برای عملکرد درست به دریافت منظم انرژی، پروتئین، ویتامین و املاح نیاز دارد؛ اما این اختلالات موجب دوره های طولانی محرومیت غذایی، سوء جذب، استرس شدید و رفتار های جبرانی مانند استفراغ عمدی یا مصرف ملین ها می شوند. همین عوامل باعث اختلال جدی در متابولیسم، هورمون ها، عملکرد مغز، سیستم قلبی عروقی و کلیه ها می شود. پژوهش های اخیر نشان می دهند که این آسیب ها ممکن است حتی پس از سال ها بهبود نسبی نیز باقی بمانند زیرا برخی ارگان ها توان ترمیم کامل ندارند یا تغییرات بلند مدت در متابولیسم ثبت می شود.
نتایج یک تحقیق گسترده درباره پیامد های درمان نشدن اختلالات خوردن
محققان در مطالعه ای جدید پرونده های پزشکی بیش از ۲۴ هزار فرد مبتلا به اختلالات خوردن را با نزدیک به نیم میلیون فرد سالم در بازه سنی ۱۰ تا ۴۴ سال مقایسه کردند. این بررسی یکی از جامع ترین مطالعات در رابطه با پیامد های بلند مدت این اختلالات محسوب می شود. نتایج نشان داد که حتی در سال اول پس از تشخیص، خطر آسیب های جسمی و روانی به طرز قابل توجهی افزایش می یابد. این یافته ها همچنین نشان دادند که بسیاری از این خطر ها پس از سال ها همچنان باقی می مانند که نشان دهنده پیوستگی اثرات این اختلالات بر سلامت بدن است.
در سال اول تشخیص، افراد مبتلا با پیامد های زیر مواجه بودند:
- احتمال نارسایی کلیه حدود ۶ برابر بیشتر
- احتمال بیماری های کبدی نزدیک به ۷ برابر بیشتر
- احتمال پوکی استخوان ۶ برابر بیشتر
- احتمال نارسایی قلبی بیش از ۲ برابر
- احتمال ابتلا به دیابت ۳ برابر بیشتر
- احتمال ابتلا به افسردگی ۷ برابر بیشتر
- احتمال خودآزاری ۹ برابر بیشتر
- احتمال اقدام به خودکشی ۱۴ برابر بیشتر
به طور کلی، خطر مرگ زودرس در افراد دارای اختلال خوردن بیش از ۴ برابر بیشتر بود.
تداوم خطر: آسیب هایی که حتی پس از سال ها کاهش نمی یابند
نتایج نشان دادند که خطر آسیب ها محدود به سال اول نیست. برخی تهدیدات، مانند آسیب های کبدی و کلیوی، حتی تا ۵ سال پس از تشخیص همچنان ۲.۵ تا ۴ برابر بیشتر باقی می مانند. این داده ها نشان می دهند حتی زمانی که فرد رفتار های غذایی خود را اصلاح کرده و وضعیت جسمانی به ظاهر پایدار شده است، اثرات بیولوژیکی گذشته هنوز فعال هستند.
پس از گذشت ۱۰ سال از تشخیص، خطر مرگ ناشی از خودکشی همچنان ۳ برابر بالاتر بود. این موضوع اهمیت مراقبت های روانشناختی مستمر و حمایت بلند مدت را نشان می دهد. متخصصان معتقدند بخشی از این ماندگاری به دلیل تغییرات بلند مدت در مغز و هورمون هاست که به سادگی بازسازی نمی شوند.
چرا این خطرات تا این اندازه پایدار می مانند؟
اختلالات خوردن فقط یک مشکل رفتاری نیستند؛ آن ها بیماری هایی با اثر مستقیم بر متابولیسم، تراکم استخوان، عملکرد قلب، سیستم ایمنی و محور مغز – روده هستند. سوء تغذیه طولانی مدت ژن ها و هورمون های تنظیم کننده سوخت و ساز را تغییر می دهد. از سوی دیگر، استرس مزمن ناشی از این اختلالات باعث بالا رفتن هورمون هایی مانند کورتیزول می شود که اثر تخریبی بر بدن دارند.
پژوهش های جدید در حوزه تغذیه و علوم اعصاب نشان می دهند که مغز افراد مبتلا به اختلالات خوردن در دوره بیماری دچار تغییرات قابل توجهی در نواحی مرتبط با پاداش، اضطراب و کنترل تکانه ها می شود. این تغییرات ممکن است حتی پس از بهبود نسبی فرد نیز باقی بمانند و او را در برابر عود مجدد آسیب پذیر کنند.
نیاز به مراقبت مداوم و رویکرد درمانی طولانی مدت
پژوهشگران تاکید می کنند که سیستم درمانی باید اختلالات خوردن را به عنوان بیماری هایی بلند مدت و عمیق در نظر بگیرد، نه یک مشکل زودگذر در رفتار غذایی. درمان این اختلالات نیازمند رویکردی چند جانبه شامل مراقبت تغذیه ای، درمان روانشناسی، درمان پزشکی و حمایت خانوادگی است. همچنین بررسی های دوره ای وضعیت کلیه، کبد، تراکم استخوان و سلامت قلب باید سال ها ادامه داشته باشد.
افزایش آگاهی در بین متخصصان و خانواده ها می تواند مانع از رها شدن فرد پس از چند ماه درمان شود. حمایت اجتماعی و کاهش انگ اجتماعی نیز نقش مهمی در جلوگیری از بازگشت علائم دارد.
جمع بندی
این پژوهش نشان می دهد اختلالات خوردن حتی پس از بهبود ظاهری نیز یک تهدید خاموش برای سلامت باقی می مانند. پیامد هایی مانند نارسایی اعضای حیاتی، مشکلات متابولیک، افسردگی و خطر بالای خودکشی نیازمند مراقبت های بلند مدت و سیستماتیک هستند. درک این موضوع که اختلالات خوردن تنها مربوط به رفتار غذا خوردن نیست، بلکه شرایطی پیچیده و چند وجهی است، می تواند مسیر درمان کامل تر و پایدارتر را برای افراد فراهم کند. توجه به این یافته ها نه تنها برای متخصصان، بلکه برای خانواده ها نیز اهمیت دارد، زیرا حمایت مداوم یکی از موثر ترین ابزار ها در محافظت از سلامت فرد در سال های آینده است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟
ارسال دیدگاه