علم پزشکی مدرن همواره به دنبال یافتن ریشههای تازهای برای بیماریهای روانی بوده است. در سالهای اخیر، ارتباط میان سلامت روده و وضعیت روحی افراد بارها مورد توجه قرار گرفته؛ اما اکنون تحقیقات جدید حوزهای کمتر شناختهشده را هدف قرار دادهاند: میکروبیوم دهان. نتایج یک مطالعه گسترده نشان داده است که باکتریهای موجود در دهان ممکن است نقش قابل توجهی در شکلگیری و شدت افسردگی ایفا کنند. این یافته میتواند دریچهای تازه برای درمانهای نوین باز کند.
کشف ارتباط میان میکروب های دهانی و اختلالات روانی
پژوهشگران در جریان یک مطالعه بزرگ دریافتند که تنوع میکروبی پایین در دهان با افزایش خطر ابتلا به افسردگی همراه است. این یافته شگفتانگیز نشان میدهد که دهان، فراتر از عملکرد گوارشی و بهداشت فردی، ممکن است در فرآیندهای روانی نیز مشارکت داشته باشد.
پژوهشهای پیشین بر نقش میکروبیوم روده در سلامت روان متمرکز بودند، اما حالا مشخص شده که دومین جامعه بزرگ میکروبی بدن انسان یعنی دهان، نیز ممکن است در تنظیم خلق و خو نقش داشته باشد. این میکروارگانیسمها، به واسطه تأثیرگذاری بر سیستم ایمنی و ایجاد التهابات مزمن، ممکن است با فرآیندهای بیوشیمیایی افسردگی در ارتباط باشند.
میکروبیوم دهان چیست و چرا اهمیت دارد؟
میکروبیوم دهان مجموعهای از باکتریها، ویروسها و قارچهاست که در سطح زبان، لثه، دندانها و سایر بخشهای دهان زندگی میکنند. این میکروبها بخشی از اولین خط دفاعی بدن در برابر بیماریها هستند و نقش کلیدی در هضم اولیه غذا، تنظیم تعادل pH و حتی سلامت قلب دارند.
- تنوع بالای میکروبی در دهان با حفظ سلامت عمومی بدن ارتباط مستقیم دارد.
- ترکیب نادرست یا ناکافی این میکروبها میتواند زمینهساز التهاب، عفونتهای دهانی، بیماریهای قلبی و اکنون طبق یافتههای جدید، اختلالات روانی باشد.
- سبک زندگی، رژیم غذایی، مصرف سیگار، مصرف الکل و بهداشت دهان و دندان از جمله عوامل تاثیرگذار بر ترکیب میکروبی دهان هستند.
چگونه دانشمندان این ارتباط را کشف کردند؟
تحلیل گسترده دادههای ژنتیکی بزاق و اطلاعات سلامت روان شرکتکنندگان، یکی از جامعترین روشهای بررسی ارتباط بین سلامت دهان و افسردگی بوده است. در این مطالعه، محققان دانشگاه نیویورک دادههای هزاران فرد بالغ را بررسی کردند تا به نتیجهای علمی برسند.
- مطالعه شامل بیش از ۱۵ هزار فرد بالای ۱۸ سال در ایالات متحده بود که در برنامه ملی نظرسنجی سلامت و تغذیه (NHANES) شرکت داشتند.
- علاوه بر پرسشنامههای مربوط به سلامت روان، از نمونههای بزاق شرکتکنندگان برای تحلیل ژنتیکی میکروبیوم دهان استفاده شد.
- نتایج نشان داد تنوع کمتر میکروبی دهان، به طور معنیداری با بروز افسردگی مرتبط است.
عوامل مؤثر بر کاهش تنوع میکروبی دهان
تنوع میکروبی در دهان میتواند به شدت تحت تأثیر سبک زندگی قرار گیرد. پژوهشگران دریافتند که برخی رفتارهای ناسالم میتوانند تنوع باکتریایی را کاهش دهند و در مقابل، مراقبتهای منظم دهان و دندان اثر مثبت دارند.
برخی از عوامل تأثیرگذار عبارتند از:
- مصرف زیاد دخانیات و الکل: این مواد ترکیب میکروبی دهان را تغییر داده و تنوع آن را کاهش میدهند.
- عدم رعایت بهداشت دهان و دندان: تجمع پلاک، التهاب لثه و پوسیدگی دندان با کاهش باکتریهای مفید همراه است.
- مراقبت حرفهای دندانپزشکی: جرمگیری و پاکسازیهای عمیق میتوانند به بازگرداندن تعادل میکروبی کمک کنند.
- رژیم غذایی ناسالم: مصرف زیاد قندها و مواد فراوریشده، محیط مناسبی برای رشد باکتریهای مضر فراهم میکند.
آیا افسردگی نتیجه تغییر میکروبیوم دهان است یا برعکس؟
یکی از پیچیدهترین جنبههای این پژوهش، درک دقیق مسیر علیت میان افسردگی و تنوع میکروبی است. آیا تغییرات در میکروبیوم باعث افسردگی میشوند یا افسردگی، ترکیب میکروبی دهان را دگرگون میسازد؟
محققان بر این باورند که ارتباطی دوسویه میان این دو پدیده وجود دارد.
- افسردگی میتواند به رفتارهایی مانند کاهش توجه به بهداشت فردی، تغذیه نامناسب و مصرف داروهایی منجر شود که میکروبیوم را تحت تأثیر قرار میدهند.
- در عین حال، اختلال در ترکیب میکروبی میتواند با افزایش التهاب یا تغییر در عملکرد سیستم ایمنی، در ایجاد علائم افسردگی نقش داشته باشد.
آینده پژوهش ها و کاربردهای بالینی
مطالعه حاضر بخشی از یک پروژه بزرگتر است که میکوشد نقش میکروبیوم بدن را در بیماریهای عصبی و روانی شناسایی کند. این نتایج میتوانند مسیرهای نوینی را برای شناسایی نشانگرهای زیستی و طراحی درمانهای پیشرفته فراهم کنند.
- هدف نهایی این تحقیقات، شناسایی درمانهای سفارشی مبتنی بر ترکیب میکروبی بدن بیماران است.
- بررسی نقش میکروبیوم دهان در بیماریهایی مانند زوال شناختی و آلزایمر نیز در دستور کار این گروه تحقیقاتی قرار دارد.
- استفاده از پروبیوتیکهای اختصاصی، دهانشویههای درمانی و حتی رژیمهای غذایی متناسب با پروفایل میکروبی، از جمله روشهای درمانی بالقوه در آینده خواهند بود.
نتیجه گیری
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که سلامت روان نهتنها به ژنتیک یا محیط، بلکه به وضعیت میکروبی بدن نیز وابسته است. دهان، به عنوان یکی از اصلیترین درگاههای بدن، ممکن است نقش مهمی در تعادل روانی ما داشته باشد. با در نظر گرفتن تأثیر رفتارهای روزمره بر ترکیب میکروبی دهان، میتوان گفت که مراقبت بهتر از سلامت دهان، گامی مؤثر در پیشگیری از اختلالات خلقی نیز هست. این پژوهش آغاز مسیری است که میتواند نگرش ما به سلامت روان را دگرگون کند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟
ارسال دیدگاه